۱۳۹۴ شهریور ۱۱, چهارشنبه

ایران - زندان اوین - ادامه خاطرات زندان - قسمت چهارم -رضا شمیرانی

در افق نگاه هاشان
در صلابت ايستادگي شان
در تپش نبضشان
و در طنين فريادشان
يك نداست كه به گوش ميرسد.
براي پايان دادن به دردهاي مردمم ايستاده ایم و مي ايستیم.

عاشورای 19 بهمن مجاهدین  
   
برای 19 بهمن، سالروز شهادت سردار خیابانی و اشرف رجوي، طبق سنت هرساله برای خودم برنامه ریزی کرده بودم؛ اما با آمدن یکی از جلادترین بازجوهای اوین به سلول و زنده کردن بازجوییهای کذایی ذهنم به هم ریخت.
روز 19 بهمن 1366 حدود 10 صبح در حال قدم زدن در سلول بودم که یکی در زد و آمرانه و با لحن لمپنی گفت: بشین رو به دیوار.
نفری که وارد سلولم شده بود، خود را فاضل معرفی کرد.
سریع به ذهنم رجوع کردم که فاضل کیست. فقط یک فاضل میشناختم. بازجو و شکنجه گر معروف، همکار اسلامی و از شاگردهای درجه یک لاجوردی. در شکنجه گری به نام بود؛ درنده خو و پست فطرت. فاضل بازجوی شعبه هفت اوین، یکی از جنایتکارانی است که دست در خون بسیاری از فرزندان میهن دارد. وی یکی از شقیترین بازجویان شعبە7 هفت اوین در سیاهترین روزهای دهه 60 است. فاضل علاوه بر شکنجه زندانیان، خودش در جوخە اعدام آنها نیز شرکت میکرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر