۱۳۹۴ شهریور ۱۹, پنجشنبه

شعر در ساحل روشنايي ها

قایق  صبوری ها
قایق  صبوری ها
نيلوفر زندگي را                   
نمي خواهم.
نه نسيم موسيقاي شعر را،
حتي بهترين عشق هايم را
بدرقه مي كنم.
تنهايشان مي گذارم.
تنهاي تنها.
تا در قايق زيباي صبوري ها ي تو
سرودي بشوم
سروده فردا ها. . . .
نه نفير باد هاي سياه فريب
نه مهيب غريو طوفان هاي فتنه
نه خوف از نهنگ سختي ها
حتي. . . .
نه اشك خنك زيبا ترين ماهي هاي آرزو كه دامنم را چسبيد ه اند،
مرا از شناي صبوري ام باز نميدارد
قلبم رااز ستايش زيبايي،
تا رسيدن به تو
در ساحل روشنايي ها


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر