۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

ایران - قتل عام زندانیان سیاسی سال67 بزرگترین جنایت ضد بشری بعد از جنگ جهانی دوم

ازفاجعه  تاحماسه

قتل عام  زندانیان سیاسی  ایران  درتابستان سال67،به عنوان بزرگترین  جنایت  ضد بشری بعد از جنگ جهانی دوم

مرداد  سال 67 بدون شک  درسینه تاریخ  ایران حک  شده وهر گز فراموش  نخواهد شد. این ماه  از یک سو یاد آور برگ زرینی  از فداکاری   ووفاداری  به آرمان آزادی  وپایبندی به اصول  واز سوی دیگر  افشاگر اوج شقاوت  وبی رحمی  خمینی  ودار ودسته  جنایتکار  حاکمش  بوده  وخواهد بود .
مجاهد خلق  مهناز فتحی

مینا انتظاری: اینجا اوین است.
بهار سال ۱۳۶۵ که دسته دسته بصورت تنبیهی از بند زنان زندان قزلحصاردوباره به زندان مخوف اوین منتقل میشدیم با مهناز فتحی گوهردانهآشنا شدم و خیلی زود دوستی صمیمانه مان شکل گرفت.... بعد از پنج سال تحمل درد و رنج و حبس و حرمان در زندانهای رژیم آخوندی، گویی این جابجایی ها و فشار و سرکوب های مستمر هیچ نقطه پایان و انتهائی هم نداشت.
همان روزهای اول ورود به بند جدید بود که حمله و هجوم نوبتی مجتبی حلوائی شکنجه گر بدنام اوین و اوباش پاسدارش برای منکوب کردن ما آغاز شد. آنها بیرحمانه ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند و تا نفس داشتند با پوتینهای نظامی شان بچه ها را زدند. بطوریکه خودشان به نفس نفس افتاده بودند و در برابر اعتراض ما میگفتند: " شماها اگه آدم شدنی بودید توی این پنج سال شده بودید حالا فقط میخوایم یادتون بیاریم که اینجا اوین است!"
البته ما، همه ما، آن روزهای خون و جنون بازجویی در اتاقهای شکنجه اوین در زیر سیطره لاجوردی جلاد و شبهای تیرباران یاران و کابوس شمارش تیرهای خلاص عزیزان همبندمان را در سال شصت کاملآ بیاد داشتیم و خیلی از ما هنوز از آثار زخمهای عمیق جسمی و روحی آن ایام رنج میبردیم.... و ابدآ به یاداوری مجتبی حلوایی، آن دژخیم مسئول جوخه اعدام اوین، نیازی نداشتیم!
  بخصوص که ما از قزل حصار میامدیم و بسیاری از خواهران ما شکنجه گاه «تابوت، قبر یا قیامت» حاج داوود رحمانی و همینطور «واحد مسکونی» مخوف را پشت سر گذارده بودند. در واقع ما «دوزخیان روی زمین» چند سال بود که با تمام وجود و با جسم و جان خویش «دوران طلایی» آن امام شقاوت پیشگان را تجربه میکردیم...
در چنین فضایی از سرکوب که مستمرا اِعمال میشد، دوستی های ما با یاران همدرد و همبندمان نیز دوام و قوام بیشتری می یافت تا جائیکه حالا بعد از پنج سال رنج و شکنج و پایداری، جمع مجاهدین زندانی با انسجام و اتحاد خاصی، در هر بند و تحت هر شرایطی، همچون تن واحد عمل میکردیم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر