۱۳۹۴ بهمن ۱۸, یکشنبه

ایران - حماسه پرغرور رزم و فداي ، اشرف زنان مجاهد خلق و سردار خياباني،وسرداران همراهشان پرغرور و پرشرر بر تارك انقلاب و مقاومت سرفراز ميهني گرامي باد

ایران -  حماسه پرغرور رزم و فداي ، اشرف زنان مجاهد خلق و سردار خياباني،وسرداران همراهشان
ایران -  حماسه پرغرور رزم و فداي ، اشرف زنان مجاهد خلق و سردار خياباني،وسرداران همراهشان 
آن روزها خميني برآن بود تا  با اعدامهاي وحشيانه جوانان مجاهد و مبارز كه شعار آزادي سر داده بودند، پايه هاي سلطنت مطلقه اش را  محكم كند. اما نسل مجاهد خلق كه هيچگاه “تعادل قوا” را نه در رژيم شاه و نه در حاكميت شيخ  به رسميت نشناخته، در برابر خميني قد برافراشت و  با مهيب ترين نيروي ارتجاعي و ضد تاريخي دوران چنگ در چنگ شد.
حماسه 19بهمن و در خون غلطيدن سردار آزادي موسي و الگوي زن انقلابي مجاهد خلق اشرف، به گفته رهبر مقاومت، عاشوراگونه يي بود در تاريخ مجاهدين كه درس پايمردي و وفا و ايمان و عزمِ جزم ِيك خلق رزمنده و قهرمان را به اوج رساند.
در اين رويارويي نابرابر و در روزهاي خونين سال60، دختران و پسران مجاهد خلق، بيباك و شيراوژن سرمايه هستي خود را با سخاوتي بيمانند در چله كمان گذاشتند، شعار مرگ بر خميني را درخيابانها فريادزدند و پاسداران جهل و تباهي را درهمه جا مورد تهاجم قرار دادند. مقر فرماندهي اين دليران مجاهد در داخل ميهن، همان پايگاه اشرف و سردار خياباني بود.
 هدايت مقاومتي سراسري، در نبردي به غايت نابرابر، در دل شهرهايي كه تماما در اشغال و محاصره پاسداران تا دندان مسلح بود. در آن حماسه، دشمن آرايش قوايش را از شب قبل،  لايه به لايه و حلقه به حلقه  بر فراز هر بام، و در كنج هر ديوار و در پناه هر پنجرهٴ مشرف به پايگاه، چيده بود. نبرد آغاز شد و پس از ساعتها درگيري نابرابر، خون سرخ وجوشان اشرف و موسي و 18 تن از يارانشان بر برفهاي شمال تهران ،آسمان ظلماني ايران زمين را شفقي ديگرگونه زد. 
آن برجهاي پايداري وآن سروهاي سرفرازآزادي  درحماسه اي جاودان،حسرت و افسوس زنده به دست آوردن حتي  يك تن از مجاهدان را هم  بردل دژخيمان باقي گذاشتند .
جلادان اما به اين جنايت بسنده نكردند  و براي فرونشاندن كينة ضدبشري خود،دررذالتي بي همتا پيكرهاي پاك شهيدان را به زندان اوين بردند، تا اسيران مجاهد را باديدن پيكرهاي غرقِ درخونِ  آن مشعلهاي فروزان به زانو درآورند،اما هيهات! از تسليم و سرفرود آوردن دربرابر دژخيم .
 آن روح پايداري آنچنان كه شايسته اش بود در وجود اسراي مجاهد به خروش درآمد، و دژخيم مستاصل از اين همه ايستادگي  به جنايت ديگري بر سر پيكرهاي پاك شهيدان عاشورا دست زد تا داغ ننگي جاودان را بر پيشاني خميني، آن يزيد زمانه بنشاند.
صاحب عاشوراي مجاهدين، مسعود، در ديباچة زيارت عاشورايش مي‌نويسد: «در فواصل تقرير زيارت عاشورا ، كه جذبه و شكوه زيارت، ما را در مي ربود، گهگاه به اين فكر فرو مي رفتيم كه نوبت «عاشوراي مجاهدين» كي خواهد رسيد؟ تااين كه سي خرداد سال 60 فرا رسيد وسپس ايران هر روزعاشورا و سراسر كربلا شد. اما در عاشوراي مستمر مجاهدين، نقطة اوج، 19 بهمن همان سال بود كه آزمايشي بسيار صعب و دشوار را، روسفيدانه، از سر گذرانديم.»
بله! فداي حداكثر و جاري شدن خون از پيكر رهبري مقاومت درسحرگاه 19 بهمن ،گواهي بود انكارناپذير در حقانيت راه وآرمان رجوي  دربرابرزخم عميق خيانت خميني براعتماد مردم.
و اينچنين بود كه رهروان قافله، از رهبري خود، درس فدا آموختند، و كاروان نبرد آزادي، در منازل خونين، از حماسه اي به حماسه ديگر گذر كرد و هر بار پرتوان تر و جنگ‌آورتر بسوي فدايي عظيم تر حركت كردند.
آري اين كاروان، اين انقلاب و اين سازمان و مجاهدانش را سر باز ايستادن نيست و ميرود تا در فتح آخرين، دودمان پليد اين حكومت را سرنگون و بهار آزادي را محقق كند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر