تهاجم سنگین موشکی خامنه ای جنایتکار به لیبرتی |
دشمن ظاهراً همه چیز را محاسبه کرده بود، از تاریکی
کامل هوا، تا باران تاعنصر غافلگیری....این را هم میدانست که لیبرتی یک محدودة نیم
کیلومتری است؛ با آن بنگالهای به هم چسبیده که خود به تکه های ترکش تبدیل خواهد شد.
همه چیز آماده بود تا مجاهدان لیبرتی شوکه و غافلگیر
شوند؛ اما آن زنان و مردان شجاع، آماده و هوشیار، آن هجوم گسترده را خنثی کردند.
آنچه را که دشمن از محاسبهاش عاجز بوده و هست، آمادگی
و روحیة رزمنده و ایستادگی مجاهدان آزادی است.
آنچه دشمن تدارک دیده بود، یک کشتار وسیع بود. مجاهدین
این توطئه جنایتکارانه را در هم شکستند و باز نشان دادند که هر جا مجاهدان آزادی گردهم
بیایند، همان جا دژ عزم و رزمندگی است. همانجا کارزار سرنگونی جاری است و از ضعف و
تسلیم، اثری نیست. هر چه هست، ایمان و یقین و پایداری است.
پس ای مجاهدان آزادی!
کوهمردان و دلاور زنان!
گرمترین سلامها و درودها نثار شما که شب سرد و خونین
را با وجود درد و رنج و جراحت بسیار، مغلوب ارادة سترگ خود کردید.
پیام 24مجاهد خلقی که سر برآستان پیشوای
تاریخیشان حسین (ع) فرود آوردند این است ،
نه دار و شکنجه، و نه قتلعام و موشکباران، هیچ کدام نتوانست و نخواهد توانست در ارادة
ملت و مقاومت ایران برای انقلاب و آزادی، خللی ایجاد کند. و این نبردی است که جز غلبة
تام و تمام بر رژیم ولایت فقیه، مقصدی برای خود نمیشناسد.
ضحاک ولایت فقیه و سرانگشتان سپاه تروریستی قدس،
به خاطر این حملات، هلهله میکنند. این بازتاب وحشت آنها از کارزار مجاهدین برای سرنگونی
آخوندهای حاکم است. به آنها میگوییم. هرگز از کهکشان و آتشفشان اشرف خلاصی نخواهید
داشت.
همچنان که مسعود گفته است: «تا وقتی که در جهان یک
مجاهدخلق باقی است، کارزار سرنگونی به قوت به خود باقی است».
به دشمن میگوییم: اگر گمان کردهاید که با موشکباران
لیبرتی، به مبارزه برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه، کمترین خدشهیی وارد میشود، سخت در
اشتباهید و اگر گمان کردهاید که از شهادت قهرمانان پایداری، جوانان ایران و زندانیان
سیاسی مرعوب و ناامید میشوند، سراپا در حماقتید. زیرا سرنگونی این رژیم، و آزادی مردم
ایران، نقشه مسیر همة مجاهدین از اولین آنها که بر چوبة دار بوسه زد تا آخرین مجاهد
خلق در رزمگاه آزادیاست.
پس بگذارید آنچه را که رهبر مقاومت مسعود رجوی گفته است تکرار کنیم
که «به خوبی میدانید و با تمام وجود، با گوشت و پوست، احساس میکنید که لیبرتی و اشرف،
میدان جنگ و رزمگاه و کورة آزمایش است. 48 سال است که مجاهدین در میدان یا در زندانند.
از جنگی به جنگ دیگر...مجاهدین را نشاید که از پا بنشینند».
آری......خدایا چه مشیتی در راه است که شیشه های
بلورین و درهای گرانبهای خلق همچنان در بغل سنگهای منهدم کننده، حیات و پایداری غیرقابل
تصورشان را ادامه می دهند و در کنار این سنگهای منهدم کننده نگه داشته میشوند. هر چند
شیشه ای را از دست می دهیم اما نور همچنان و پرقدرت تابان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر