حیات سیاسی رژیم ایران، روی دو پایه بنا شده
است، نقض حقوقبشر در داخل و صدور تروریسم و جنگ در منطقه
طی 36سال گذشته، ما در مقابل دیکتاتوری دینی
که مبتنی بر بنیادگرایی اسلامی است، چنگ در چنگ بوده و برای دموکراسی در ایران جنگیدهایم.
قبل از ورود به جزئیات ابتدا بهطور خلاصه
چند نکته را مطرح میکنم:
بنیادگرایی و افراطیگری اسلامی پس از بهحاکمیت
رسیدن دیکتاتوری دینی (مبتنی بر ولایتفقیه) در ایران در سال 1357، بهصورت یک تهدید
برای صلح و آرامش ظاهر شد و این رژیم تا کنون دینامیسم و کانون اصلی این پدیده شوم
بنیادگرایی و افراطیگری تحت نام اسلام در منطقه و جهان بوده است.
هدف اصلی بنیادگرایی، استقرار خلافت اسلامی
و اجرای احکام شریعت از طریق زور است. این پدیده هیچ مرزی را بهرسمیت نمیشناسد و
تفاوتی بین بنیادگرایی شیعه و سنی نیست. خصیصه اصلی این پدیده، تهاجم و خشونت طلبی
است
صحبت در مورد بنیادگرایی و افراطیگری اسلامی
که مدتهاست تهدید اصلی جهانی شده و دستاوردهای تمدن بشری را وسیعاً مورد تعرض قرار
داده، صرفاً یک بحث تئوریک و آکادمیک نیست، بلکه هدف، یافتن یک راهحل عملی و مشروع
برای نجات بشریت از این پدیده شوم میباشد.
بنیادگرایی اسلامی با سر بر آوردن داعش و اوج
گرفتن بحران در عراق و سوریه و یمن، ابعاد نگرانکنندهتری بهخود گرفته است، اما
برای مردم و مقاومت ایران ناشناخته نبود. 22سال پیش بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و پس
از جنگ کویت در سال 1991، بهخصوص در آمریکا مقاومت ایران هشدار داد که بنیادگرایی
اسلامی تهدید جدید جهانی است. اما متأسفانه این تهدید جدی گرفته نشد.
دو ده پیش ازاین، مقاومت ایران کتابی نوشت
و در آن تهدید جدید جهانی که همان قشریگری و بنیادگرایی باشد را به جهانیان گوشزد کرد
و هشدار داد. سالها بعد خانم رجوی خطربنیادگرایی را صدبار خطرناکتر از خطر بمب اتم
برای بشریت دانست. دیروز در آمریکا و امروز در اروپا، ردپای این هیولای وحشت دیده شد.
مردم ایران و مقاومت خون فشانش و مردم منطقه سالیان است که دندانهای تیز این آدمخوار
را برتن خونچکانشان لمس می کنند. این اژدهای هفت سر با بقدرت رسیدن آخوندها و با انگیزه
گرفتن ازآنها سر ازغار هزاران ساله خویش بیرون آورد و در سایه سار دستگاه لامروت مماشات
چرید و نفس کشید و قد کشید ... و امروزه روز، نعره زنان و عربده کشان مشغول خونریزی
و کشتار بی گناهان است.
مقاومت عادلانه مردم ایران این پدیده شوم و
ضد تاریخی را با گوشت و پوست خودش لمس کرد، شناخت، تئوریزه کرد و به جهانیان عرضه نمود.
آنتی تز و راه حل این پدیده شوم در اسلام دموکراتیک و بردبار مجاهدین خلق ایران و متحدینشان
در شورای ملی مقاومت است. برای زدن ضربه اساسی به پاشنه آشیل بنیاد گرایی لاجرم می
باید سراغ این مقاومت رفت، همین امروز، فردا دیر است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر