۱۳۹۴ مهر ۲۸, سه‌شنبه

پریا کهندل 19 ساله دختر زندانی سیاسی مقاوم صالح کهندل

پریا کهندل  وفرزاد مددزاده در دیدار با خانم رجوی
پریا کهندل  وفرزاد مددزاده در دیدار با خانم رجوی
پریا را دیدم. از قصه بیرون آمده بود ودر هیئت یک انسان، یک زن. راست قامت است و مصمم. تواضع و فروتنی که هربیننده ای را به تحسین وا می دارد. چشم به آینده دارد. که اگر در مسیر نگاهش قراربگیری و در همان افقی که او جهان را می بنید ببینی دنیایت را دگرگونه می کند. آمده است که تا قصه اش را بگوید، به آن زبان که تا اعماق جان فرومی رود. پریا فقط سخن نمی گوید اوپیام آور است. داستان پریا از کویرهای تشنه وتفتیده ایران گذشته است. داستان پریای ما از فراسوی سیمهای خاردار گوهردشت، از دیوارهای اوین و کهریزک می گذرد تا در"روز بین المللی نه به اعدام" به جهان برسد. پریا دردهای بیکران جامعه را با پوست و گوشت و استخوان تجربه کرده است. پریای جوان ایران می داند که اعدام یعنی چه! چرا که در برابر بی تفاوتی ها و سکوت دنیا، رژیمی ضد تمامی ارزشهای انسانی بهترین عموهایش را از او گرفته است. رژیمی که "بود" خود را در " نابودی" بشریت و ارزشهای انسانی، اعدام و شکنجه جستجو می کند. آمده است تا چهره واقعی این رژیم را بار دیگر با بیان تجربه های خودش در معرض چشم جهانیان قرار دهد.
و اما در میان  پریای ما زار و زار گریه نمی کند و مثل ابرهای بهار اشک نمی ریزد. نه از برف هراسی دارد و نه از سرما! او گرگهای آدم خوار را دیده است ولی چون شیر در مقابل آنان ایستاده است ولی او ازکشوری اسیر آمده است. کشوری که مقاماتش پایه ای ترین حقوق شهروندانش را سنگسار می کنند و کشورهای به اصطلاح آزاد و دمکرات اروپائی و آمریکا حقوق بشر مردم ایران را به حراج می گذارند . پریای ما منتظر اسب سفید نمی ماند او بر بالهای سیمرغ می نشیند و از فراز البرز کوه می گذرد که صدایش را به جهانیان برساند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر