9دی،
نمایان شدن بنبست در زیر هیاهوی تبلیغاتی وجشن سرنگون نشدن، عزای حتمیت واژگونی رژیم ولایت فقیه.
رژیم
آخوندی با نمایشها و هیاهویی که هرساله با عنوان مضحک «حماسه 9دی»،مثل نمایشها و جنجالی
که در سالگرد عملیات فروغ جاویدان راه میاندازد،در واقع سرنگون نشدن خود را جشن میگیرد!
و با دجالگری میخواهد چنین القا کند و آن را مداوماً هم تکرار میکند که دست غیبی
هست که آن را از سرنگونی نجات میدهد و سرنگون شدنی نیست!ومعجزه بود.... صرفنظر از
اینکه خود همین حرفها، حاکی از این است که رژیم چقدر متزلزل و بیثبات است و چگونه
چشمانداز سرنگونی را پیش روی خود میبیند… اما از آنجا که مرحله سرنگونی بسیار واقعی
است، این واقعیت بزرگ و بنبستی که رژیم در آن گرفتار است، بسیار جدی است؛ این واقعیت
در خلال همین نمایشها هم مدام نمایان میشود. کمااینکه ترجیعبند اظهارات تمام مهرههایی
که به صحنه میآیند و مضمون اصلی تبلیغات رسانههای حکومتی این است که فتنه (که منظور
قیام مردم است) تمام نشده، فتنه بعدی خیلی خطرناکتر است، ما باید همیشه آماده باشیم
و…
آری،
این همان بنبست اصلی است که رژیم به ضرب تمام هیاهوها و نمایشهای 9دی باز هم نمیتواند
بر آن سرپوش بگذارد و این صورت مسأله اصلی رژیم،یعنی سرنگونی از قضا بیشتر از پیش نمایان
میشود.
آیایقه
درانیهاصرفاً مراسم شکرگزاری وخواندن روضه سرنگون نشدن نظام پلید وننگین آخوندهاست
؟ جواب روشن است. همچنانکه رسانهها ی خودخامنه ای جلاد وروحانی شیاد وقاتل گوشهیی
از آنرا نشان دادهاند وحشت از همان لرزه سرنگونی است که به گونهیی بسا عمیقتر اذهان
سرمداران نظام را پر کرده است. به نظر میرسد که آنها حق دارند.چرا که وجود لشکرهای
عظیم بیکاران و گرسنگان واعتراضات وخیزشهای مستمر اقشار مختلف مردم ایران ازمعلمین شریف تا کارگران وزحمتکشان
تا پرستاران ودانشجویان ودانش آموزان
شجاع و......وصحنههای رزم حماسی فرزندان دلیر
وپایدارمردم ایران با مزدوران رژیم درزندانهای اوین وگوهردشت کرج وزندانهای زاهدان وسیستان وبلوچستان وزندانهای
سراسر ایران ، زندانیان سیاسی با دستهای
خالی و بدنهای نحیف ناشی از اعتصاب غذا، اما با عزم فولادین ورزم اتشین در برابر سرکوبگریهای رژیم ایستادند
و تنها سلاح دژخیم را که بند و اعدام است را نیزبه سخره گرفته اند،ودر شرایط حضور مقاومتی
قدرتمند و سازمانیافته بنام ارتش آزادیبخش
ملی ایران ،معنایی جز کابوس سرنگونی ندارد.
ضمن
اینکه در اوج جنگ باندی رژیم، فصلمشترک دو باند هم کاملاً برجسته است. فصل مشترکی
که اگرچه به دلایل قابل فهم هر دو باند تلاش میکنند حتیالامکان به زبان نیاورند،
اما باز هم بهدلیل بزرگی و حجم عظیم این واقعیت، خواه ناخواه از زیر پرده ضخیم دود
و دم تبلیغاتی، نمایان میگردد و آن خطر مقاومت سازمانیافته مردم ایران است، هر جا
که با ایما و اشاره از «فتنه» سخن میگویند و هر جا که هشدار میدهند «خطر فتنه از
بین نرفته»، «دشمنان بیدارند» و فتنه میتواند در هر ظرف زمانی و مکانی تکرار شود،
بهروشنی نسبت به خطر مجاهدین هشدار میدهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر