۱۳۹۴ دی ۱۸, جمعه

ایران - صدای مادران، شمشیری ست

ایران  - مادران قیام در تهران
ایران  - مادران قیام در تهران 
صدای مادران قیام،صدای بی صدایان رادرتاریخ ایران زمین، به ثبت رساندند.
آنهاصدای مادران بغض کرده وپدران داغداردهه شسصت شدند که جهان خبردارشان نشد.
صدای مادران قیام 88 هستند.
فریاد رسای کارگرانی هستند که تن به شعله های آتش سپردند. کارگرانی که طاقت نگاههای گرسنه فرزندان خویش را نداشتند .
فریاد رس زنانی شدند که توسط عمال رژیم زن ستیزمورد تجاوز واسید پاشی قرارگرفتند.
پژواک صدای بی صدای لشکرکودکانی هستند که درکوچه ها وخیابانها سلاخی میشوند.
وسرانجام پژواک صدای صبا هفت برادران مجاهد خلقی که درآخرین لحظه عمرپربارش خطاب به ارتجاع واستعمار گفت ما تاآخرایستاده ایم و  صدای ندا حسنی هاهستند که برای رهایی مردم ومقاومتش تن وجان خودش را شعله ورساخت.
پیام رسان صادق،نداها وصباها وهمه آزادیخواهانی که دیروزبرتیرکهایی اعدام بوسه زدند هستند،ستارها و فرزاد کمانگرها، ریحانه ها وفرینازخسرویها که در دفاع ازآزادی وشرف خویش ، جان دادند و به خامنه ای" نه " گفتند!
صدای فریاد ایران وایرانیندکه  خواهان سرنگونی تام وتمام ولایت آخوندی درایرانند. فریادی است که  به مماشاتگران غارتگر میگویند دست نوازش ازسرآخوندها بردارید،ایران وایرانی صاحب دارد. 
مادران قيام در ايران ، فرزندان بيگناهشان يا در دل خاک مدفون شده اند، يا سال هاست مفقود و يا در زندان ها بلاتکليفند.  عده ي زيادي از فرزندانشان نيز مجروح و معلول در کنج خانه ها در انتظار بهبودي اند. اما با حضور جمعي خود در پارک لاله تهران وجلوی زندان اوین وسایر زندانها وخاوران .... صداي فرزندان شان و صداي خانواده هاي رنجديده را فرياد میزنند و به گوش  مردم ايران و جهان میرسانند. درود بي پايان به این مادران مقاوم وپایدار باشيد.
درحاکمیت خفقان‌آور دیکتاتوری، آنگاه که دهانها را می‌بندند، و قلبها را تیرباران می‌کنند، یا گلوها را بدار می‌کشند، همیشه در کنار صفیر تفنگهای مبارزان آزادی، صدایی بوده است.
صدایی هم‌چون صدای خود مقاومت، که هم‌چون مرغ حق، پیاپی باطل بودن ظالم، و به‌حق بودن مبارزه برای برانداختن دیکتاتور را نشان داده، و مردم را مبارزه برانگیخته است.
صدایی که درست مثل صدای خود پیشتازان و مبارزان، و مثل همان کلام حق، نابودکردنی نیست. صدایی که ستمگر توان خاموش کردن آن را ندارد.
در خفقان دیکتاتوری، وقتی مبارزی دستگیر می‌شود، اولین قلبی که برای آزادی او می‌تپد قلب نزدیکترین کس، یعنی مادر است. اولین قطرات اشک از چشم مادر می‌چکد و اولین تلاشها از خانه او آغاز می‌شود، و اولین گامها در راه گذاشته می‌شود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر