۱۳۹۴ آذر ۱۴, شنبه

عزم مقاومت - لبخند اتحاد و وحدت

مارشال تیتو
مارشال تیتو
مارشال تیتو
مارشال تیتو 
یوسیپ بروز تیتو  رئیس جمهور یوگسلاوی و رهبر اتحادیه کمونیست‌های یوگسلاوی بود. او دولتی که خود پس از جنگ جهانی دوم تأسیس کرد را «کمونیست» می‌نامید، اما از شوروی مستقل بود. او سپس از رهبران «جنبش غیرمتعهدها» گشت. او که از کُروات‌ها بود در سالهای جنگ جهانی دوم رهبری نبردهای پارتیزانی با نیروهای آلمانی را برعهده داشت. وی همچنین به دریافت جایزه دلاوری نظامی لهستان (ویرتوتی میلیتاری) نائل شد.
او در شهر کوچک یوزیپ بروزویچ در کامرویچ کرواسی به دنیا آمد که آن زمان جزئی از امپراطوری اتریش - مجارستان در منطقه کوچک زاگورجه بود. او فرزند هفتم خانواده فرانجو و ماریجا بروزویچ بود. پدرش فرانجو (فرانکو) یک کروات بود و هنگام به دنیا آمدن یوسیپ (جوزف) آنها در اسلونی زندگی می‌کردند. پس از گذراندن دوران ابتدایی مدرسه او به مدرسه کامرویک رفت و در سال دوم تحصیلی در سال ۱۹۰۵ مردود شد و دیگر مدرسه نرفت. در سال ۱۹۰۷ به مناطق روستایی اطراف رفت و به عنوان یک شاگرد مکانیک در سیساک مشغول به کار شد. در همین سالها بود که با طبقه کارگری آشنا شد و برای اولین بار روز اول ماه می (روز جهانی کارگر) را همراه دیگر کارگران جشن گرفت. در سال ۱۹۱۰ به طور همزمان به اتحادیه کارگران فلزکار و حزب سوشیال دمکرات کرواسی و اسلونی پیوست. بین سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ به نحوی غیر پیوسته به کار در شهر دیگر مانند بوهم، مونیخ، مانهیم (جایی که او برای شرکت بنز مشغول به کار شده بود) سپس به وینر اتریش رفت و به عنوان آزماینده رانندگی برای شرکت دایملر مشغول به کار شد.
در مه سال ۱۹۱۲ او جایزه نقره مسابقه شمشیر بازی بوداپست را از آن خود کرد. در پاییز سال بعد نیز در ارتش اتریش-مجارستان اسم‌نویسی کرد که تقریباً" با جنگ اول جهانی همزمان شد. او که باید برای خدمتش به رم می‌رفت پس از چندی به واسطه تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا)ضد جنگ به زندان افتاد. در سال ۱۹۱۵ او را برای جنگ با روسیه به سمت جبهه شرقی در گالیسیا فرستادند. در آنجا بود که خودش را به عنوان سربازی نمونه از دیگران متمایز کرد و نامزد ِ نشان ِ لیاقت شد. در عید پاک سال ۱۹۱۵ به صورت جدی زخمی و توسط روسها دستگیر شد.
پس از سیزده ماهی که در بیمارستان سپری کرد، او را به اردوگاه کار اجباری در کوه‌های اورال فرستادند جایی که زندانیان او را به عنوان رهبر اردوگاه انتخاب کردند. در فوریه ۱۹۱۷ انقلاب روسیه رخ داد و زندانیان آزاد شدند. او متعاقباً" پس از آزادی به گروه بلشویک پیوست. در آوریل ۱۹۱۷ دوباره دستگیر شد ولی توانست بگریزد و به گروه تظاهرات کنندگاه در سن پترزبورگ پیوست. بر سر راهش به فنلاند او را دستگیر و به زندان پتروپاولوسکی بردند که نزدیک سه هفته در آنجا زندانی شد. او را دوباره به کنگور فرستادند ولی توانست در مسیر از قطار فرار کرده و توسط یک خانواده روسی که بعدها با دختر آنها پالاجیا ازدواج کرد، مخفی شد. سپس در سال ۱۹۱۸ در ارتش سربازان سرخ روسیه در اوزاک نام‌نویسی کرد و به عنوان یکی از اعضا حزب کمونیست روسیه در آمد. در ژوئن سال ۱۹۱۸ اوزاک را ترک کرد و برای فراهم آوردن کار و تامین مخارج خانواده به عنوان یک مکانیک در نزدیکی‌های اوزاک برای یک سال مشغول به کار شد. در سال ۱۹۲۰ او و همسرش سفر مشقت باری را سوی خانه در پیش گرفتند.
پس از بازگشت، فوراً" به حزب کمونیست یوگسلاوی پیوست. حزب کمونیست یوگسلاوی گسترش شدید سیاسی علیه پادشاهی حاکم را در پی داشت. در انتخابات کمونیست‌ها توانستند ۵۹ کرسی را از آن خود کنند و به عنوان سومین حزب بزرگ شناخته شوند. به هر حال، حکومت پادشاهی نمی‌توانست کمونیست‌ها را تحمل کند و آنها را به صورت قانونی بپذیرد. در سال ۱۹۲۱ تمام کرسی‌های کسب شده از جانب کمونیست‌ها لغو شد و به صورتی علنی در جریان انتخابات تقلب به عمل آمد. ولی او کارش را به صورتی محرمانه ادامه داد با این که می‌دانست فشار زیادی از جانب حکومت بر کمونیست‌ها وارد می‌شود. در سال ۱۹۲۵ به کولاجویچ رفت جایی که برای اولین بار در یک شرکت کشتی سازی مشغول بکار شده بود. او را به عنوان رهبر حزب برگریدند و او یک اعتصاب کارگری در همان زمان رهبری کرد.
سپس به بلگراد رفت و در یک کارخانه تولید قطار بین شهری مشغول به کار شد و به عنوان یکی از اعضا اداری اتحادیه برگزیده شد ولی بیرونش کردند و او به زاگرب پناه برد جایی که به عنوان منشی اتحادیه فلزکاران کرواسی برگزیده شد. در سال ۱۹۳۴او یکی از اعضای دفتر سیاسی مرکزی کمونیسم یوگسلاوی شد و سپس در اتریش، وین مستقر شد و در همانجا بود که به تیتو معروف شد.
«من همه چیز خود را فدا خواهم کرد تا مطمئن شوم که میهنم، بزرگ و سرفراز است. بزرگ نه تنها از نظر جغرافیایی، بلکه بزرگ با روحیه‌ای که در برابر ظلم می‌ایستد تا حاکمیتی که با فداکاری نبردهای گذشته در جنگ جهانی دوم برپا شده، پابرجا بماند».
در روز هشتم آذر 1324 (29نوامبر 1945) کشور جمهوری فدراتیو یوگسلاوی از اتحاد 6 قوم به همراه دو استان خودمختار پا به عرصه وجود گذاشت. اما کسی که توانست کار سترگ اتحاد اقوام و ملیتهای مختلف در قالب یک کشور یکپارچه را به سرانجام برساند، کسی نبود جز «مارشال تیتو».
او 88سال زیست. دو جنگ جهانی را شخصاً تجربه کرد، یک جنگ بزرگ دیگر به نام «جنگ سرد» را از سر گذراند و در سال 1980، کمی قبل از آخرین تحول بزرگ قرن بیستم، یعنی قبل از فرو ریختن بلوک شرق و محو دنیای دو قطبی، دفتر زندگی پر ماجرایش به پایان رسید.
فرمانده‌ای که توانسته بود با توان همین خلقها، نیروی مهیب نازی را شکست بدهد، آن عطوفت و لبخندی که موجب اتحاد و همبستگی اقوام مخلتف شده بود، بعدها پس از مرگش آن را از لبهای یوگسلاوی پاک کردند، و دوباره اشکها جاری شد. مردی که چند خلق برایش گریستند…

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر