یکسال زندان و ۲۰ ضربه شلاق برای سرقت ۸عدد نارنج
|
بحران اجتماعی رژیم ولایتفقیه در خشم انبوه و متراکم
مردم، در طاقت طاق شده میلیونها ایرانی اسیر در چنگال این حکومت، در صبر لبریز شده
جوانانی که خواهان نابودی نظام ولایتفقیه هستند و ماهیت حرکتهای اعتراضی بهشدت انقلابی
و رادیکال آنان است.
انزجار مردم ایران نسبت به رژیم ولایتفقیه در دو
زمینه کلی قابل ارزیابی است: یکی وضعیت معیشت مردم و دیگری سرکوب و نبودن آزادیها،
بحران اجتماعی را در میان تکتک کلمات جوانان بیکار، دانشجویان فارغالتحصیل بیکار
و حتی صحبت مادران در مورد بیکاری جوانانشان میتوان به درستی تشخیص داد و بررسی کرد
که تمامی حرفهای آنان در یک جمله خلاصه میشود و آن هم خشم متراکم در زمینه معیشت است.
فاصله نجومی طبقاتی وفقرو دردها یی در کنار گزارش رویتر از امپراتوری
95میلیارد دلاری خامنهای، دردهایی در کنار هدیههای 80 میلیون تومانی دژخیم مرتضوی
به نمایندگان مجلس، این دردها و اشکها را میتوان در کنار سود یک روز بابک زنجانی و
فاصله نجومی میان فقر مردم، ثروت و دزدیهای سرمداران رژیم و کارگزاران آن گذاشت.
فاصله نجومی است که خشم و نفرت عمومی از آخوندهای
دزد و حاکم را متراکم میکند و زمینهساز طغیان لشکر فقر میشود.
دادگاه 2 کیفری رژیم پلید خامنه ای وروحانی جنایتکار در شهرستان ساری طی حکمی مردی را به جرم
سرقت هشت عدد نارنج، به 20 ضربه شلاق، یک سال حبس تعزیری و رد مال محکوم کرد.
در یک محاسبه ساده وقتی یک نفر به جرم سرقت هشت عدد
نارنج که قیمت آن حداکثر 3000 تومان میشود به یکسال زندان و 20 ضربه شلاق محکوم میشود،
مجازات سارق 3000میلیارد تومانی بر این اساس 3میلیارد سال میشود.؟!!!
بر همین سیاق میزان محکومیت محمدرضا رحیمی معاون
اول پاسدار احمدینژاد که 5سال است با آن همه اختلاس و رشوه چند صد سال میشود؟
واقعیت این است که هدف رژیم آخوندی از این رویکرد
سرکوب و ایجاد جو رعب و وحشت بهمنظور جلوگیری از شکلگیری هر گونه حرکت اعتراضی مردم
به جان آمده است.
رژیم از اینکه ذرهیی شکاف در دستگاه سرکوب و بگیر
و ببندش ایجاد شود واهمه دارد والا کیست که نداند با این همه فساد و رو شدن مستمر پروندههای
میلیاردی توسط باندهای رژیم، محکوم کردن یک نفر به یکسال حبس آن هم به جرم برداشتن
8 عدد نارنج، در عقب ماندهترین نظامهای سیاسی و قضایی هم کمتر دیده میشود
آری، لازمه امنیت چپاولگران و غارت گران میلیاردی
در این رژیم، این چنین احکام ضدتاریخی و ضدمردمی است. بعبارت دیگر با این نوع بگیر
وببندها رژیم بهزعم خود میخواهد به حیات خودش ادامه بدهد و سرپا بایستد.
نکته قابلتوجه دیگر در این است که این بهاصطلاح
”سارق“ یک بازنشسته بوده است. یکی ازبزرگترین نمودهای فقر و شکاف عظیم طبقاتی در ایران
تحت حاکمیت آخوندها همین وضعیت بازنشستگان است که بعد از 30سال کار و تلاش آه در بساط
ندارند، ماهها حقوقشان پرداخت نمیشود و اغلب آنها زیر خط فقرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر